مسیر اقتصاد/ منابع طبیعی همواره نقشی محوری در شکلدهی ژئوپلیتیک داشتهاند و در این میان، منابع آب شیرین همواره مورد مناقشه بودهاند. با کاهش منابع آب شیرین، خطر درگیری بر سر این منبع گرانبها افزایش مییابد که تهدیدی برای توسعه اقتصادی و ثبات اجتماعی است. از لحاظ تاریخی، کشورها برای کنترل مناطق پر آب برای ایمن کردن مسیرهای تجاری، ایجاد اتحاد و پیشبرد پیشرفتهای فناوری با یکدیگر رقابت کردهاند. تمدنهای باستانی در مهد تمدن مانند سومریها و بابلیها با مهار رودخانههای دجله و فرات شکوفا شدند. در مقابل، مناطق فقیر از منابع اغلب در توسعه عقب ماندهاند و پیشرفت سیاسی و تکنولوژیکی آنها را محدود میکند.
تشدید بحران آبی در منطقه منا
منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا با کمبود شدید آب مواجه است و ۸۳ درصد از جمعیت آن تحت تنش شدید آبی هستند. بر اساس گزارش مؤسسه منابع جهانی، ۱۲ کشور از ۱۷ کشوری که بیشترین تنش آبی در جهان را دارند در این منطقه قرار دارند و قطر، رژیم صهیونسیتی و لبنان به عنوان سه کشور اصلی رتبهبندی شدهاند.
علاوه بر این، حدود ۴۰ درصد از جمعیت جهان به رودخانههایی وابسته هستند که از مرزهای بینالمللی عبور میکنند، که مدیریت آب فرامرزی را به یک چالش ژئوپلیتیکی حیاتی تبدیل میکند. تهاجم اخیر اسرائیل به سد المنتره به وضوح این واقعیت را نشان میدهد.
پیشبینی میشود که تقاضای جهانی آب تا سال ۲۰۵۰ بین ۲۰ تا ۲۵ درصد افزایش یابد و فشار زیادی بر مناطقی مانند منا وارد کند. تا اواسط قرن جاری، ۱۰۰ درصد از جمعیت منطقه احتمالا با استرس شدید آب مواجه شوند، که باعث بیثباتی بیشتر روابط سیاسی و افزایش خطر درگیریهای بین دولتی بر سر منابع آبی مشترک میشود. چنین تنشهایی پیش از این نیز در اسرائیل و سوریه وجود داشته که کنترل منابع حیاتی آب را به کانون درگیری تبدیل کرده است.
واقعیتهای آبی و جاهطلبیهای رژیم صهیونیستی
آب و هوای خشک فلسطین و منابع آب طبیعی محدود مدتهاست که رویکرد دولت اشغالگر به مدیریت آب را شکل داده است، زیرا بیش از نیمی از قلمرو آن را بیابان تشکیل میدهند. منابع کلیدی آب شیرین این کشور عبارتند از دریای جلیل، رود اردن و سفرههای زیرزمینی در امتداد ساحل و کوهها. با این حال، پیشرفتهای تکنولوژیکی در نمکزدایی و استفاده مجدد از فاضلاب به رژیم کمک کرده تا وابستگی خود را به منابع آب طبیعی کاهش دهد.
تا سال ۲۰۱۸، اسرائیل از ۸۷ درصد فاضلاب تصفیه شده خود، عمدتاً برای اهداف کشاورزی استفاده میکرد. با این حال، این نوآوریها با محدودیتهایی همراه هستند. نمکزدایی و تصفیه فاضلاب پرهزینه است و نمیتواند تاثیرات تغییرات آب و هوایی را به طور کامل جبران کند. افزایش دما، کاهش بارندگی و افت نرخ تغذیه سفرههای زیرزمینی، کمبود آب اسرائیل را تشدید میکند.
برای مقابله با این چالشها، اسرائیل روی تجمیع و تصفیه حدود ۹۴ درصد فاضلاب کار کرده است که ۸۷ درصد آن عمدتاً برای کشاورزی استفاده مجدد میشود. به طور کلی، بین سالهای ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۸، سهم کشاورزی از برداشت آب شیرین از ۶۴ به ۳۵ درصد از کل برداشت آب کاهش یافته است.
این چالشها اسرائیل را برآن داشت که برای تکمیل نیازهای خود، به منابع آبی منطقهای مانند رودخانه یرموک در اردن و رودخانه لیتانی در لبنان روی آورد. از روزهای آغازین جنبش ایدئولوژیک صهیونیستی، «آب» سنگ بنای استراتژی آن بوده است. از زمانی که این رژیم از طریق جنگ، اشغال و مذاکره با کشورهای عربی همسایه تأسیس شد، دسترسی به آب یک اولویت استراتژیک برای اسرائیل بوده است. این استراتژی حول به حداکثر رساندن استفاده از آب در داخل و خارج از مرزهای آن، حتی به قیمت از دست دادن امنیت آبی کشورهای همسایه، طراحی شده است.
«سرقت آب» جنگ پنهانی اسرائیل علیه سوریه، لبنان و اردن
رهبران اولیه رژیم صهیونیستی، مانند حییم وایزمن، بر اهمیت آب مناطقی مانند کوه هرمون اخیراً اشغال شده در سوریه و رودخانه لیتانی لبنان برای آبیاری و توسعه اقتصادی تأکید کردند. بنیانگذار صهیونیسم مدرن، تئودور هرتزل، از همان ابتدا بر نیاز دولت یهود بر اشغال جنوب لبنان برای مهار منابع حیاتی آب، تاکید کرد. جنبش صهیونیستی در جریان کنفرانس صلح سال ۱۹۱۹ در پاریس، فشار زیادی را اعمال کردند و به دنبال الحاق سرچشمههای رود اردن، رود لیتانی و دشت حوران در سوریه به فلسطین بود. با این حال، این درخواستها توسط طرف فرانسوی که بر اساس قرارداد سایکس-پیکو در سال ۱۹۱۶ اختیار سوریه و لبنان را داشت، رد شد.
در سال ۱۹۴۱، دیوید بن گوریون که بعدها اولین نخست وزیر اسرائیل شد، به وضوح اعلام کرد که دولت آینده اسرائیل به رودخانه لیتانی چشم دارد و افزود: «ما باید به خاطر داشته باشیم که رودخانه لیتانی باید داخل مرزهای دولت یهود باشد» پس از سال ۱۹۴۸، اسرائیل منابع آبی خود را ملی و پروژههای بلندپروازانهای مانند حامل آب ملی را برای انتقال آب از شمال به جنوب خشک راه اندازی کرد.
در این راستا، تل آویو برنامه ریزی کرده که مسیر آبهای رود اردن را به نفع خود منحرف کند و از سال ۱۹۵۳ اجرای این طرحها را از طریق شرکت اسرائیلی مکوروت آغاز کرده است. این اقدامات شامل انحراف آب رود اردن و شاخههای آن به سمت دریای جلیل بود که منجر به کاهش سطح آب دریای مرده و کوچک شدن مناطق آن به دلیل انحراف نهرهای شاخهای آن شد.
علاوه بر این، نرخ بالای تبخیر ناشی از دمای بالا در منطقه دره اردن به تسریع کاهش سطح آب کمک کرد. در اوایل دهه ۱۹۹۰، سطح آب دریای مرده به کمتر از ۴۱۰ متر زیر سطح دریا رسیده بود که وجود آن را به عنوان یک منبع طبیعی منحصر به فرد به طور جدی تهدید میکند. جنگ ۱۹۶۷ نقطه عطفی مهم بود، زیرا اسرائیل کنترل مناطق پرآب مانند کرانه باختری، غزه و بلندیهای جولان را به دست آورد. این مناطق اکنون بخش قابل توجهی از آب اسرائیل را تامین میکنند. با این حال، این کنترل به ضرر کشورهای همسایه و فلسطینیها تمام شده که با محدودیتهای شدید دسترسی به آب مواجه هستند. به عنوان مثال، مصرف سرانه آب فلسطینیان به طور متوسط تنها ۲۰ متر مکعب و اسرائیل ۶۰ متر مکعب است.
دولت اسرائیل استفاده آب فلسطینیان را به شدت تنظیم، حفر چاههای جدید را ممنوع و برای خارج از سهمیهها جریمه اعمال میکند، در حالی که شهرکهای اسرائیلی با چنین محدودیتهایی مواجه نیستند. نتیجه این امر نابرابری وحشتناک در دسترسی به آب است، زیرا کشاورزی فلسطین ناکارآمد باقی مانده است، در حالی که شهرکهای یهودی در سرزمینهای فلسطینی از سیستمهای آبیاری مدرن بهره میبرند.
واقعیت نگران کننده در جنوب سوریه
تهاجم اسرائیل به جنوب سوریه، جاهطلبیهای آبی آن را نمایان میکند. گزارشها نشان میدهد که تل آویو اکنون ۴۰ درصد از منابع آبی مشترک سوریه و اردن را در اختیار دارد. پس از تصرف سد الوحده در حوضه یرموک در دسامبر ۲۰۲۴، نیروهای اسرائیلی سپس به سمت سد المنتره پیشروی کردند. حوضه یرموک یک منطقه استراتژیک و بحرانی است که بخشی از مرز طبیعی بین سوریه و اردن را تشکیل میدهد. منبع آب حوضه رودخانه یرموک، زمینهای کشاورزی را پشتیبانی و آب آشامیدنی را برای مناطق درعا و سویدای سوریه و همچنین شمال اردن تامین میکند. مسافت این رودخانه ۵۷ کیلومتر بوده که ۴۷ کیلومتر آن در داخل خاک سوریه و بقیه بخشی از مرز سوریه و اردن است. سوریه در سواحل خود تعدادی سد از جمله سد یرموک، علاوه بر سد بزرگتر الوحده با ظرفیت ذخیرهسازی ۲۲۵ میلیون متر مکعب، ساخته است.
این سدها برای آبیاری مناطق وسیعی از زمینهای کشاورزی به وسعت حدود ۱۳۶۴۰ هکتار و همچنین تامین آب آشامیدنی روستاهای اطراف از طریق شبکههای پمپاژ اصلی مانند «خط ثوره» که از حوضه تا شهر درعا و حومه آن تا حومه سویدا امتداد دارد استفاده میشود. با این حال، این آبراه حیاتی قربانی استراتژی بزرگ تل آویو در راستای تسلط بر منابع آب منطقهای تبدیل شده است. با وجود این چالشها، اقدامات اخیر اسرائیل در جنوب سوریه نمونهای از یک استراتژی ثابت برای رفع کمبود آب از طریق توسعه منطقهای است. آشفتگی سیاسی در سوریه گشایشی تاریخی برای دولت اشغالگر در راستای پیشبرد این جاهطلبیها ایجاد کرد.
مقاومت تنها راهکار در برابر تجاوز آبی
رویدادهای اخیر غرب آسیا نشان میدهد که عامل بازدارنده اولیه در برابر بهره برداری اسرائیل از منابع آبی لبنان، همیشه مقاومت موثر بوده است. این مقاومت در گذشته، توانست از تکرار دستاوردهای آبی سرزمینی اسرائیل در منطقه جلوگیری کند. امروز، با در دست گرفتن کنترل زیرساختهای مهم آب، جاه طلبیهای اسرائیل تهدیدی مستقیم برای سوریه، اردن و لبنان است. با این حال، چون منطقه با بحرانهای فزایندهای مواجه است، شدت این استراتژی مبتنی بر آب در سایه نگرانیهای ژئوپلیتیکی قرار میگیرد. به طور فزایندهای آشکار میشود که عطش اسرائیل برای منابع آبی حد و مرزی نمیشناسد.
منبع: کریدل
انتهای پیام/ انرژی