به گزارش مسیر اقتصاد جنگ غزه همکاری بین قدرتهای بزرگ جنوب جهانی، که در برابر مناقشات تحت حمایت غرب مقاومت میکنند را تسریع کرده است. گروه بریکس به رهبری کشورهایی از جمله روسیه و محور مقاومت به رهبری ایران، میتوانند به طور مشترک، غرب آسیای عاری از نفوذ آمریکا را شکل دهند.
غزه، اوپکپلاس و گسترش بریکس برای روسیه اهمیت دارند
اخیراً ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه، در یک توقف کوتاه اما قابل توجه در امارات متحده عربی و عربستان سعودی، به ترتیب با محمد بن زاید، رئیس کشور امارات و محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان، دیدار کرد و سپس به مسکو بازگشت تا با ابراهیم رئیسی، رئیس جمهور ایران ملاقات کند.
منابع دیپلماتیک تأیید کردند که سه موضوع کلیدی در هر سه دیدار، غزه، اوپک پلاس و گسترش بریکس بودند که البته این موارد بههم مرتبط هستند.
همکاری استراتژیک روسیه و ایران با سرعت چشمگیر در حال توسعه است و در کنار آن، روابط روسیه با عربستان سعودی (به ویژه در حوزه اوپک پلاس) و روسیه با امارات متحده عربی (در حوزه سرمایهگذاری) نیز روندی مشابه دارد. این تحولات به سرعت در حال ایجاد تغییرات قابل توجهی در ارتباطات دفاعی در سراسر غرب آسیا است و پیامدهای بلندمدت این اتفاقات برای رژیم اسرائیل، فراتر از تراژدی غزه، بسیار قابل توجه خواهد بود.
در خصوص این سفرها و حواشی پیرامون آن چند نکته حائز اهمیت است.
- نخست اینکه پوتین به صورت عینی نشان داد که این غرب آسیای جدیدی است که در آن آمریکا یک بازیگر درجه دو به حساب میآید.
- دومین نکته اینکه این سفر روایت های مطرح شده درباره «انزوای» روسیه را در هم کوبید.
- و در نهایت، نزدیک به آغاز ریاست روسیه بر بریکس، نشان داد که روسیه تمام کارتهای مهم سیاسی و اقتصادی خود را حفظ کرده است.
این تحولات در غرب آسیا پیامدهای گستردهای برای بازیگران منطقهای و فرامنطقهای خواهد داشت، هرچند با توجه به پیچیدگی روابط و رقابتهای موجود، پیشبینی مسیر دقیق آینده دشوار است.
بریکس به رقیبی برای سازمانهای قدیمی و ناکارآمد تبدیل میشود؟
پنج عضو اصلی گروه بریکس که رهبری آن بر عهدهی مشارکت استراتژیک روسیه و چین است، در تاریخ ۱ ژانویه ۲۰۲۴ درهای گروه را به روی سه قدرت مهم غرب آسیا یعنی ایران، عربستان سعودی و امارات متحده عربی گشودند. پیوستن این کشورها به این گروه چندقطبی، فرصتهای استثنایی برای بازارهای گستردهتر و تبادلات بیشتر در حوزه سرمایهگذاری و فناوری به همراه خواهد داشت.
همکاری بلندمدت و استراتژیک روسیه و چین، تغییرات قابل توجهی را در شرایط اقتصادی و جُغراسیاسی (ژئوپلتیک) غرب آسیا به دنبال داشته است. عضویت ده کشور در گروه بریکس و ریاست روسیه بر این گروه، از پتانسیل تبدیل بریکس به بازیگری جدیتر در عرصه بینالملل حکایت دارد، به گونهای که بتواند به همتایی موثر برای سازمانهای ضعیف و ناکارآمد، تبدیل شود.
از جمله مسائل مطروحه در خصوص بریکس، عضویت در بانک توسعه بریکس است. حضور کشورهایی مانند امارات و عربستان وزن جدیدی به این بانک و امکان تامین مالی پروژه های زیرساختی اعضا خواهد داد. افزایش اعضای بانک توسعه بریکس حتی میتواند این بانک را در آیندهای نه چندان دور به رقیبی جدی برای صندوق بینالمللی پول بدل کند.
نقشآفرینی جنوب جهانی؛ حلقه ارتباط پیچیده بریکس با «محور مقاومت»
در ابتدا گمان می رفت که محکومیتهای متعدد ولی فاقد عمل اتحادیه عرب و سازمان همکاری اسلامی (oic) نسبت به نسلکشی صهیونیستها در غزه نشانه ضعف و ناتوانی است.
با این وجود، تلاقی تصویر بزرگ طراحی شده توسط فرمانده فقید نیروی قدس ایرانی سرلشکر قاسم سلیمانی با برنامهریزی دقیق یحیی سنوار، رهبر جنبش حماس در نوار غزه، که با ذهنیت اسرائیلیها به خوبی آشنایی دارد، نشان دهنده این است که همه چیز سیر تکامل و پیشرفت را طی میکند.
آلستر کروک، کارشناس کهنه کار غرب آسیا نظری به یاد ماندنی با عنوان «سایکس-پیکو مرده است»[۱]را مطرح کرده است.[۲] این عبارت به این معنی است که پیوستن اعراب و ایران به بریکس در نهایت قوانین غرب آسیا را بازنویسی می کند و این به ضرر پروژه صهیونیستی است.
این بار حتی یک احتمال قوی وجود دارد که جنایات جنگی تایید شده اسرائیل در غزه بطور جدی تحت پیگرد قانونی قرار گیرد. دیوان کیفری بین المللی (ICC) همچنان خود را در چارچوب قواعد بسته و محدود خود حبس کرده است. اما بریکس به بازگشت اقتدار حقوق بینالملل، مشابه همان اقتداری که سازمان ملل در بدو تاسیس دارا بود کمک میکند.
پیش بینیها حاکی از آن است که در صورت پاسخ قاطع و هماهنگ محور مقاومت، قدرتهای جهانی برای مقابله با محور مقاومت داوطلب نخواهند شد. در آن زمان محور مقاومت با یک چارچوب اخلاقی عالی که توسط جامعه جهانی نیز تایید میگردد به رسمیت شناخته خواهد شد.
غرب همچنان همان غرب است. گذشت زمان نیز نتوانسته خوی سلطه جویانهی غربی را که هیچ محدودیت اخلاقی و سیاسی برای خود قائل نیست کنترل کنند. هم اکنون آنچه اهمیت دارد واکنش جنوب جهانی به فعالیت های غرب است که باید دید چگونه عزم خود را برای مقابله با غرب جزم خواهد کرد.
پانویس:
[۱] Sykes-Picot is dead
[۲] موافقتنامه سایکس-پیکو (به انگلیسی: Sykes–Picot Agreement) یا موافقتنامه آسیای صغیر توافقی سری میان بریتانیا و فرانسه بود که در روز نهم ماه مه ۱۹۱۶ در خلال جنگ جهانی اول و با رضایت روسیه برای تقسیم امپراتوری عثمانی منعقد شد. این توافقنامه به تقسیم سوریه، عراق، لبنان و فلسطین میان فرانسه و بریتانیا منجر شد. این مناطق قبل از آن تحت کنترل ترکهای عثمانی بودند.
منبع: کرِیدِل
انتهای پیام/ اقتصاد بینالملل