به گزارش مسیر اقتصاد چنانچه در یادداشتهای قبل عنوان شد رهبر انقلاب سال جاری را سال «اقتصاد مقاومتی؛ تولید – اشتغال» نام نهادند و مسئله «مدیریت واردات» را به عنوان یک مسئله راهبردی برای دستیابی به هدف تولید و اشتغال مطرح کردند.
در ابتدا برداشتهای غیرصحیحی از سخنان ایشان درخصوص لزوم ممنوعیت واردات کالاهایی که به قدر کافی تولید میشود، انجام شد. اما بعد از توضیح دوباره ایشان درخصوص این مسئله مشخص شد که «منظور از منع واردات، واردات کالاهایی نیست که در داخل بهقدر کافی تولید نمیشوند یا واردات آنها میتواند برای تولید داخل الگو قرار گیرد، بلکه آن وارداتی باید متوقف شود که کارخانه داخلی و تولید را تعطیل میکند.»
در یادداشت اول به این نکته اشاره شد که برای مدیریت واردات کالا، ابتدا لازم است انواع کالاهای وارداتی با توجه به معیارهای مناسب تقسیم بندی شوند و برای هرکدام سیاستهای متناسب با آن اتخاذ گردد. در یادداشت دوم نیز این مسئله مورد تأکید قرار گرفت که ممنوعیت واردات کالا نمیتواند راهبردی صحیح در مدیریت واردات همه کالاها باشد و این سیاست باید در خصوص واردات کالاهایی که کارخانه های داخلی و تولید را مختل می کند اتخاذ گردد؛ چراکه در نهایت علاوه بر افزایش انگیزه قاچاق کالا، موجب از بین رفتن رقابت پذیری و کاهش بهره وری، افزایش قیمت و کاهش کیفیت تولیدکنندگان داخلی و در نهایت کاهش سطح رفاه مصرف کنندگان داخلی خواهد شد. بنابراین لازم است از روشهای مناسبتری برای مدیریت واردات دیگر کالاها اقدام شود.
برای مدیریت واردات کالا باید از روشهایی استفاده شود که در مقایسه با ممنوعیت واردات کالا مضرات کمتری داشته باشد و در عین حال جریان ورود کالا به کشور را در راستای نیاز داخلی هدایت نماید.
مهمترین و اصلیترین ابزار مدیریت واردات کالا به کشور، تعیین مناسب حقوق ورودی و یا همان تعرفه واردات کالاست.
تعیین تعرفه واردات کالا میتواند به طور مؤثر رقابت پذیری تولیدکنندگان داخلی را در مقایسه با محصولات مشابه خارجی افزایش دهد. وضع تعرفه واردات کالا راه ورود محصولات خارجی را به کلی مسدود نمینماید و مضرات آن به مراتب کمتر و محدودتر از ممنوعیت واردات کالا است؛ در عین حال این امکان را فراهم مینماید که به میزان لازم و قابل تنظیم، رقابتپذیری تولیدکنندگان داخلی در بازار کشور تقویت گردد.
در ادامه به چند مثال در این زمینه اشاره میگردد:
- در مواردی که تولید محصولات در داخل کشور قیمتی بالاتر از تولیدات مشابه خارجی دارد ولی تولید آن محصولات در داخل کشور استراتژیک و راهبردی تشخیص داده میشود، تعیین تعرفه میتواند رقابت پذیری محصولات داخلی را تاحدودی افزایش دهد و در عین حال به تولیدکنندگان داخلی این پیغام را ارسال نماید که لازم است با افزایش بهرهوری کیفیت خود را افزایش دهند، چراکه واردات کالاهای مشابه ممنوع نشده است.
- در مواردی که تولیدکنندگان داخلی نوپا هستند و شرایط رقابت با رقبای خود را ندارند، میتوان با تعیین تعرفه مناسب شرایط را برای رشد و توسعه آنها فراهم کرد. در این شرایط تعرفه واردات کالا باید به نحوی طراحی شود که تولیدکنندگان داخلی بخشی از بازار داخل را به دست بگیرند و به کمک آن بتوانند سطح کیفی و قیمتی تولیدات خود را بهبود بخشند و به مرور زمان قابلیت رقابت با محصولات خارجی را در خود ایجاد نمایند.
- درخصوص محصولاتی که تولیدکنندگان داخلی فناوری و یا روش تولید مناسب را در اختیار ندارند، میتوان با کاهش تعرفه واردات محصولات ابتدایی و واسطهای و همچنین افزایش تعرفه واردات محصولات نهایی، شرایط را برای شکل گیری همکاری بین تولیدکنندگان داخلی و شرکتهای معتبر خارجی فراهم کرد. به این ترتیب در صورتی که دیگر جنبههای مسئله نیز به درستی مدیریت شود بعد از مدتی با انتقال دانش فنی و فناوری مورد نظر، تولیدکنندگان داخلی به سطحی خواهند رسید که بتوانند به صورت مستقل به تولید محصولات با کیفیت و با قابلیت رقابت در سطح جهانی بپردازند.
- درخصوص محصولاتی که تولیدکنندگان داخلی به سطحی از رقابتپذیری رسیدهاند که امکان صادرات کالا به دیگر کشورهای جهان را نیز دارند، تعیین تعرفه مناسب میتواند علاوه بر تداوم حضور تولیدکنندگان داخلی در بازار داخلی، شرایط را برای تداوم و ارتقاء رقابت پذیری آنها در سطح جهانی فراهم نماید.
- درخصوص محصولاتی که مشابه داخلی ندارند و نیاز کشور به این محصولات وجود دارد، تعرفه واردات به میزان حداقل در نظر گرفته میشود تا هزینهای اضافی به مصرف کنندگان داخلی تحمیل نگردد.
بنابراین به طور خلاصه میتوان گفت مدیریت واردات کالا از طریق تعیین تعرفه مناسب برای واردات کالا، به مراتب مؤثرتر از ممنوعیت گسترده واردات کالاست و در عین حال مضراتی کمتر و محدودتر از آن دارد. همچنین در زمان تعیین تعرفه برای کالاهای وارداتی لازم است به مواردی همچون میزان استراتژیک بودن تولید کالا در کشور، توان تولید داخلی (سهم محصولات تولید داخل از بازار)، عمق داخلی بودن ساخت محصولات در داخل (میزان وابستگی تولیدکنندگان داخلی به واردات)، کیفیت محصولات تولید داخل، تفاوت قیمت کالای تولیدی در داخل با قیمت جهانی، میزان رقابت پذیری تولیدکنندگان داخلی و برخی دیگر از این دست شاخصها توجه شود.
با اینحال تعیین مناسب تعرفه واردات کالا تنها روش مدیریت کالاهای وارداتی نیست و روشهای دیگری نیز برای این منظور وجود دارد که در سلسله یادداشتهای ابزارهای مدیریت واردات به تفصیل مورد بررسی قرار گرفتهاند.