۰۲ آذر ۱۴۰۳

رهبر معظّم انقلاب: علاج برون رفت از مشکلات کشور «اقتصاد مقاومتی» است.

شناسه: ۱۶۵۸۷ ۳۱ فروردین ۱۳۹۶ - ۱۱:۴۵ دسته: دولت و حکمرانی کارشناس: میرهادی رهگشای
۰

نشانه‌های زیادی بر وقوع یک بحران مالی در آینده‌ای نزدیک دلالت دارند. این بحران مالی ممکن است همین فردا رخ ندهد، اما به طور قاطع در آینده نزدیک رخ خواهد داد.

به گزارش مسیر اقتصاد اخیرا دویچه بانک آلمان اعلام کرده که سهام جدیدی منتشر خواهد کرد و آن‌ها را با ۳۵ درصد پایین تر از قیمت کنونی سهام خود به فروش خواهد رساند. طبیعتا دارندگان سهام فعالی این بانک از این اقدام خوشحال نیستند و تلاش خواهند کرد قبل از انتشار سهام جدید، سهام این شرکت را به فروش برسانند. این مسئله موجب شد تنها ۴ روز پس از این انتشار خبر این اقدام قیمت سهام این بانک ۱۳ درصد کاهش یابد.

اما چرا بهترین بانک آلمان چنین تصمیمی را اتخاذ کرده است؟ در سال‌های اخیر این بانک به دلیل فعالیت‌های غیرقانونی همچون دستکاری غیرقانونی در بازار، درگیر پروسه‌های داوری، دادگاهی و رسیدگی بوده است. بعد از اینکه این بانک مقصر شناخته شد به پرداخت ۷.۲ میلیارد دلار به آمریکا محکوم شد و درحال حاضر نیز درگیر یک دعوی قضایی جدید به ارزش ۱۰ میلیارد دلار است. در واقع این بانک اکنون ورشکسته است. حتی اگر فروش سهام جدید این بانک طبق برنامه پیش برود و مبلغ ۸.۶ میلیارد دلار پیش بینی شده بدست آید، بازهم کمکی به جلوگیری از ورشکستگی این بانک نخواهد کرد.

در سال‌های اخیر کسب و کار این بانک نیز وضعیت مناسبی نداشته به طوریکه در دو سال اخیر ۲ میلیارد دلار ضرر کرده است. علاوه بر این این بانک هیچ نیروی کار جدیدی استخدام نکرده، مزایای کارکنان خود را ۸۰ درصد کاهش داده و از سوی نهادهای اعتبار دهی با کاهش اعتبار مواجه شده است.

از طرف دیگر در این شرایط دولت آلمان اعلام کرده قصد ندارد به این بانک کمک مالی نماید و در واقع طبق قوانین اتحادیه اروپا، امکان چنین اقدامی را ندارد. بنابراین به نظر میرسد بزرگترین بانک آلمان به زودی اعلام ورشکسته خواهد کرد.

کشورهایی که عضو اتحادیه اروپا نیستند ممکن است تصور کنند این مسئله چندان مهم نیست. اما در سال‌های اخیر این بانک بزرگترین منبع مالی نظام پولی یورو بوده و درصورت ورشکستگی این بانک این نظام پولی با مشکل بزرگی مواجه خواهد شد که میتواند ضربه‌ای بزرگ به اقتصاد حوزه یورو باشد. بحران مالی یورو بسیاری از کشورهای جهان را تحت تأثیر قرار خواهد داد.

علاوه بر این دویچه بانک از نظر سرمایه ده برابر بانک بزرگ آمریکایی «لمن برادرز» است که در سال ۲۰۰۸ و در پی بحران مالی جهانی ورشکست شد. نکته قابل توجه اینکه در حال حاضر بیش از ۹۰ درصد درآمد دویچه بانک از سرمایه‌گذاری در بازار مشتقات مالی تأمین میشود که همین مسئله در سال ۲۰۰۸ باعث ورشکستگی بانک لمن برادرز شد.

انتظار میرود در صورت ورشکستگی این بانک آلمانی، ۴ بانک بزرگ آمریکایی نیز بخشی از سرمایه‌های خود را که در این بانک سرمایه‌گذاری کرده‌اند از دست بدهند. امواج این بحران مالی پس از آلمان، اروپا و آمریکا، به تمام نظام بانکی جهانی گسترش خواهد یافت.

سال‌هاست که کارشناسان هشدار میدهند قدرت‌های غربی سیاست‌های اقتصادی مناسبی را انتخاب نکرده و از نظر اقتصادی درحال نزول هستند. این کشورها ترجیح داده‌اند سیاست‌هایی را برگزینند که در کوتاه مدت برای آن‌ها منافعی مقطعی به همراه دارد ولی در بلندمدت خطرات بزرگی را در پی خواهد داشت. این کشورها مدت‌هاست این روند را ادامه داده‌اند و سقوط بانک بزرگ دویچه میتواند آخرین نطقه عطف این روند باشد که درنهایت به یک بحران مالی بزرگ می‌انجامد.

با اینحال نقاط عطف متعدد و جدی دیگری نیز وجود دارد که هرکدام میتواند شرایط را برای وقوع بحران مالی و بانکی جهانی فراهم نماید:

  • اخیرا بسیاری از کشورها، اوراق خزانه داری آمریکا را به میزان بی سابقه در بازار آمریکا به فروش می‌رسانند. (که نشان از تصور آن‌ها در خصوص کاهش ارزش دلار در آینده نزدیک دارد)
  • در سال ۲۰۱۰ قانونی تصویب شد که هدف آن ممنوع نمودن تسهیل کمی برای کمک به بانک‌ها بود. این قانون تسهیل کمی را ممنوع کرد اما در مقابل به بانک‌ها اجازه داد در صورتی که احساس خطر کردند بتوانند سپرده‌های مشتریان خود را مسدود نمایند و در مقابل به آن‌ها سهام خود و یا ارواقی بدهند که در بازار مخصوص خود قابل خرید و فروش است. بعدتر برخی کشورها این مجوز را به دیگر صندوق‌ها همچون صندوق‌های پس انداز و صندوق بازنشستگی نیز دادند. اعطای این مجوزها نشان از ترس دولت‌ها از کاهش اعتماد عمومی نظام پولی و نزدیک بودن یک بحران مالی دارد. علاوه بر این اجرایی شدن گسترده چنین اقداماتی بحران مالی را نزدیکتر خواهد کرد.
  • درحال حاضر بازارهای سهام دچار حبابی به مراتب بزرگتر از سال ۲۰۰۸ شده‌اند و از این منظر نیز آماده یک بحران جهانی هستیم.
  • میزان اوراق مالی فروخته شده توسط دولت‌ها بسیار زیاد شده و نزدیک شدن سررسید آن‌ها کار را برای دولت‌ها دشوار کرده است.
  • بازار مشتقات که حباب آن نقشی اصلی در بحران مالی سال ۲۰۰۸ داشت در حال حاضر حبابی بسیار بزرگتر از سال ۲۰۰۷ دارد.
  • بسیاری از کشورهای جهان درحال کنار گذاشتن پترودلار هستند. در واقع بسیاری از کشورها برای خرید و فروش نفت از دلار استفاده نمی‌کنند و این مسئله هژمونی دلار را در تجارت جهانی با چالشی جدی مواجه کرده است.
  • روسیه جایگزین جدیدی برای سیستم پیام رسان سوئیفت ارائه کرده است(چین نیز مدت‌ها قبل این کار را کرده بود). ارائه جایگزین برای سوئیفت این امکان را فراهم میکند که پرداخت‌های خارجی خود را بدون نیاز به سیستم سوئیفت، که تحت کنترل آمریکا قرار دارد، انجام دهند.
  • اخیرا میزان بدهی آمریکا به سقفی که برای آن در نظر گرفته شده رسیده و در نتیجه از نظر قانونی امکان قرض گرفتن بیشتر وجود ندارد. پیش بینی میشود در صورتی که اوراق قرضه جدید منتشر نشود، منابع مالی وزارت خزانه داری آمریکا کمتر از دو ماه دیگر تمام شود. از آن زمان درصورتی که مسیر جدیدی برای تأمین مالی دولت آمریکا تدارک دیده نشود، هزینه‌های اجرایی و تخصیص بودجه نهادهای مختلف این کشور دچار اخلال خواهد شد.(در حال حاضر هیچ راه جدیدی برای تأمین منابع مالی تدارک دیده نشده است و به نظر میرسد دولت آمریکا از محدودیت قانونی در نظر گرفته شده برای سقف بدهی تخطی نماید.)

این موارد تنها بخشی از نقاط عطفی هستند که نشان از بحران قریب الوقوع مالی در جهان دارند. این مسائل در کنار یکدیگر میتوانند به سرعت مقدمات سقوط اقتصاد جهانی را فراهم نمایند. با اینحال روز به روز به موارد این فهرست اضافه میشود.

بنابراین اکنون سئوال این نیست که «آیا بحران رخ خواهد داد؟»، بلکه سئوال «زمان وقوع بحران» است. در نهایت این مهم نیست که کدامیک از موارد شمرده شده زودتر به نقطه بحرانی میرسند و منجر به سقوط اقتصاد خواهند شد، بلکه هرکدام که زودتر محقق شود، در واقع وقوع دیگر موارد را نیز تسریع می‌نماید. هرشخصی که در کشورهای غربی به دولت و یا موسسات مالی و یا بازار وابستگی جدی داشته باشد، از عواقب این بحران مالی در امان نخواهد بود.

آیا نشانه‌ی مثبتی وجود ندارد؟

ممکن است نشانه مثبتی وجود داشته باشد، اما برای کسانی که بتوانند از وابستگی خود به نظام اقتصادی کشورهای غربی بکاهند؛ افرادی که منابع مالی خود را از بانک‌ها، که در معرض ورشکستگی هستند، خارج نمایند، در زمان بحران مالی وضعیت بهتری خواهند داشت. علاوه بر این افرادی که درحال حاضر از صندوق‌های بازنشستگی درآمد دریافت می‌کنند، درآمد خود را از دست خواهند داد. اما اگر فردی بتواند منابع خود را به طلای فیزیکی تبدیل نماید، منابع او بیشتر در امان خواهد بود.

به طور کلی توصیه میشود منابع مالی از بازارهای سهام و بازار اوراق قرضه خارج شود و به بازار فلزات گرانبها و یا بازار مسکن منتقل شود. چراکه این بازارها واقعی تر هستند و در زمان بحران کمتر آسیب می‌بینند. علاوه بر این انتظار میرود در کشورهای غربی بعد از وقوع بحران مالی، ناهنجاری های اجتماعی نیز به وجود بیاید.

درحال حاضر زمان مناسبی برای انجام اقداماتی برای در امان ماندن سرمایه‌های پس انداز شده از عواقب بحران مالی قریب الوقوع است. میزان آسیب پذیری هر شخصی به اقداماتی مرتبط است که از هم اکنون انجام میدهد.

منبع: اینترنشنال من



جهت احترام به مخاطبان فرهیخته، نظرات بدون بازبینی منتشر می شود. لطفا نظرات خود را جهت تعميق و گسترش بحث ارائه نمایید. نظرات حاوی توهين، افترا و تهمت به ديگران پاک می شود.