غلامرضا کاظمیان عضو هیئت علمی گروه مدیریت شهری دانشگاه علامه طباطبایی و مدیر اسبق دفتر طرحریزی شهری و طرحهای توسعه و عمران وزارت راه و شهرسازی در گفتگو با مسیر اقتصاد در رابطه با جایگاه تراکم جمعیتی در برنامه ریزی شهری گفت: تراکم جمعیتی به مفهوم عام یک جایگاه مهم در برنامهریزی شهری دارد، هم در ابعاد کمی و هم در ابعاد کیفی میتواند بیانگر بسیاری از ویژگیهای یک شهر باشد. تفاوت تراکم خالص و ناخالص جمعیتی شهر از شاخصهایی است که در برنامهریزی شهری بخصوص در برنامهریزی تطبیقی و مقایسهای باید به دقت مورد توجه قرار گیرد.
محیط زیست، اقتصاد، اجتماع، سه رکن اصلی تراکم جمعیتی
وی با اشاره به اینکه نمیتوان گفت تراکم بالا مطلقا خوب یا بد است گفت: تراکم باید متناسب با ظرفیتهای اکولوژیکی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی محاسبه و تعیین شود. بنابراین نگاه استانداردگرا در برنامهریزی شهری نگاهی سنتی و قدیمی است که دیگر جوابگو نیست، در واقع تراکم جمعیتی خروجی برنامهریزی شهری است و ورودی آن نیست.
کاظمیان ادامه داد: ما باید ظرفیتها و محدودیتهای موجود در شهر را شناسایی و محاسبه کنیم که در یک شهر خاص چه جمعیتی را میتوانیم ساکن کنیم، به گونه ای که به هدف نهایی شهرسازی و برنامهریزی شهری یعنی تامین و تضمین کیفیت بهتر زیست برای شهروندان برسیم. در کیفیت زندگی مطلوب بحث عدالت اجتماعی، عدالت فضایی، نابرابریها هست و عناصر مختلف مدیریتی یعنی دولت، مدیریت شهری، مدیریت محلی و از همه مهم تر مردم که بتوانند در یک نظام متعادل هزینه ساخت و اداره شهر را بپردازند.
کلانشهر تهران به حد بالای جمعیتی خود رسیده است
این استاد دانشگاه بیان کرد: اصولا در کلانشهرها پذیرش جمعیت بر اساس شاخصهای علمی و تخصصی به این ترتیب است که در ابتدا شهر کوچکی وجود دارد با رشد جمعیتی آهسته که یک رشد شتابان جمعیتی اتفاق میافتد و انفجار جمعیت رخ میدهد. این رشد وقتی به حد جمعیتی بالا برسد، جمعیت پذیری شهر خود به خود کاهش مییابد. در نتیجه همه کلانشهرها وقتی به حد بالای جمعیتی میرسند منطقه کلانشهری تشکیل میدهند و از طریق منطقه کلانشهری در اقتصاد، جامعه، فرهنگ و محیط بین الملل ایفای نقش میکنند.
کاظمیان گفت: کلانشهر تهران به حد بالای جمعیتی خود رسیده است و به همین دلیل رشد جمعیتی تهران تقریبا نزدیک به رشد طبیعی است. حتی در سال های اخیر کمتر جمعیت پذیرفته است. به عبارتی دیگر مهاجر پذیر نیست، این جنبههای مثبتی دارد که جمعیت کل اضافه نمیشود اما تراز جمعیتی به معنی خروج جمعیت کم درآمد و جایگزینی جمعیت پردرآمد جنبه منفی آن است. تهران در نقطهای است که امکانات زیستمحیطی و اراضی مناسب برای اضافه شدن به شهر و تبدیل شدن به مسکن در آن وجود ندارد. یعنی هاله زیستمحیطی اطراف شهر تهران برای سلامت شهروندان شهر تهران است که نباید تبدیل به محیط ساخته شده شهری شود، مثل دشت ورامین، محدوده کرج، شهریار و…
تشکیل مجموعه شهری تهران برای مقابله با پذیرش جمعیت تهران
وی ادامه داد: با توجه به تکمیل ظرفیت جمعیتی کلانشهر تهران اما میپذیریم که در این منطقه تقاضای مسکن وجود دارد و موظفیم مسکن را تامین کنیم. اما محدوده تامین مسکن، اشتغال و زیست سالم شهر تهران نیست و با یک موجودیت یکپارچه بزرگتر مواجه هستیم بنام مجموعه شهری تهران و یا منطقه کلانشهری تهران که تا البرز را دربر میگیرد. باید تعادل جمعیت، اقتصاد و محیط زیست را در کل این منطقه حفظ کنیم، در واقع تعریف مناطق کلانشهری میشود تعادل واحد اشتغال، سکونت و محیط زیست تا منابع زیستی منطقه آسیب نبیند و دچار بدمسکنی یا بیمسکنی و بیکاری نشود.
انتهای پیام/ مسکن
کشور صدساله ثبت احوال داره؛فقط کافیه ثبت اسناد و مجوزهای کسب و کار کوپل بشه به ثبت احوال و به غیر بومی ها اجازه تصاحب املاک و تاسیس کسب و کار داده نشه به آسونی ۵۰درصد جمعیت سربار تهران تخلیه و رونق به شهرستانها باز خواهد گشت