به گزارش مسیر اقتصاد در هفتههای اخیر، خبر توافق تهران و ریاض برای ازسرگیری روابط دوجانبه با میانجیگری چین موضوعات دیگر مانند نشست سالانه پکن را تحت الشعاع قرار داده است. بر اساس گزارشی که به تازگی در نشریه دیپلمات منتشر شده است، دولت چین از ایجاد تحول در روابط ایران و عربستان دو هدف دارد؛ نخست، بازتاب نقش چین به عنوان یک قدرت بزرگ و همچنین ثبت یک دستاورد مهم برای طرح شی جین پینگ تحت «جامعهای با آینده مشترک بشر» و دوم، نشان دادن توانایی چین برای ایالات متحده و اینکه واشنگتن راهی برای مهار توسعه چین ندارد.
دلیل موفقیت چین در میانجیگری
از دیدگاه چین، دیپلماسی غرب آسیا در جهت مثبت حرکت میکند. شی حداقل پنج سال پیش سعی کرد میانجیگری مذاکرات صلح بین فلسطین و رژیم صهیونیستی را انجام دهد. او یک توافقنامه چهار مادهای در مورد مسئله فلسطین را پیشنهاد کرد. پکن همچنین حداقل در چهار نوبت با برخی از سیاستمداران و دانشمندان اسرائیلی و فلسطینی سمینارهای مختلفی برگزار کرد.
اخیرا نیز تماس بین چین و جهان عرب و ایران افزایش یافته است. سال گذشته، شی از کشورهای شورای همکاری خلیج فارس برای برگزاری نشستی در چین دعوت کرد. پس از آن، او از عربستان سعودی بازدید و نخستین نشست کشورهای عربی و چین را برگزار کرد. سپس هو چونهوا، معاون نخست وزیر چین، به ایران سفر و ابراهیم رئیسی نیز در اواسط فوریه از پکن بازدید کرد. گفته میشود در سفر رئیسی، مقامات دو کشور در مورد میانجیگری چین بین عربستان و ایران گفتگو کردهاند.
همچین این روند نشان میدهد که چین میانجی واجد شرایط و مناسب در مسئله غرب آسیا است، چون پکن با همه طرفها رابطه دوستانه دارد. البته پیشرفت دیپلماتیک در روابط تهران و ریاض، پس از جلسات متعدد در عراق و عمان برای حل و فصل بسیاری از مشکلات اساسی شکل گرفت. اما دلیل اساسی که چین میتواند در میانجیگری بین عربستان سعودی و ایران موفق باشد اینکه پکن نسبت به سایر کشورها تأثیر بیشتری بر ایران دارد.
افزایش نقش چین در غرب آسیا
با در نظر گرفتن این موضوع، چین احتمالا نقش مهمی در احیای توافق هستهای ایران در آینده ایفا خواهد کرد، اما این کار دشوارتر از میانجیگری بین ایران و عربستان سعودی است. باید توجه داشت که محور اصلی در موضوع هستهای، تضاد رویکردی بین آمریکا و ایران است و چون روابط کنونی بین چین و آمریکا در سطح مناسبی نیست، انتقال پیام بین ایالات متحده و ایران از طریق چین دشوار خواهد بود. با وجود این، اگر چین مایل به ابتکار عمل در این زمینه باشد، احتمالا روابط چین و آمریکا نیز بهبود یابد. البته در این موضوع، مشخص نیست که آیا ایران مطابق چشم انداز چین عمل خواهد کرد یا خیر.
این احتمال وجود دارد که دولت چین در راستای دستیابی به صلح، فشار بیشتری به ایران و عربستان سعودی وارد کند. چون اگر در آینده مشکلی در توافق ایجاد شود و تهران و ریاض یکدیگر را مقصر بدانند، روابط چین و ایران را نیز در معرض خطر قرار میدهد. لازم است، چین نقش فعالتری به عنوان میانجی در غرب آسیا ایفا کند تا در جامعه بین المللی به عنوان یک کشور بزرگ دیده شود. اگر چین بتواند به صلح در غرب آسیا کمک کند، قطعاً نقش جهانی آن نیز پررنگتر میشود.
تاثیر متغیر ایالات متحده در توافق تهران و ریاض
البته عامل دیگری بنام ایالات متحده در این تحولات دیپلماتیک وجود دارد. این توافق به سرعت میتواند حاصل شود چون سه کشور درگیر یک هدف مشترک یعنی برآشفتن ایالات متحده هستند. اما واشنگتن به جای تعجب، نگرانی و تردید، باید به نقش چین در جهان نگاه کند. البته، تضاد منافع بین چین و آمریکا در غرب آسیا وجود دارد، اما امکان همکاری نیز وجود دارد. برای مثال در موضوع هستهای ایران، دو طرف منافع مشترک دارند. در آینده، این امکان برای چین و ایالات متحده وجود دارد که مشترکاً ایران، عربستان سعودی و سایر طرفهای دخیل در امنیت غرب آسیا را برای ایجاد یک توافقنامه امنیتی گستردهتر ترغیب کنند. یعنی توافق مثلثی میان چین، ایران و عربستان سعودی گسترش خواهد یافت.
اگر ایالات متحده این فرصت را نادیده بگیرد و در مقابل به تلاش برای مهار چین در غرب آسیا ادامه دهد، آمریکاییها از این روند دیپلماتیک کنار گذاشته خواهند شد. بنابراین، مقامات واشنگتن باید نگرانیهای خود در مورد چین را به مولفهای برای همکاری تبدیل کنند. بدون تردید، فضاهای جدیدی برای همکاری بین دو طرف در بسیاری از مسائل بین المللی ایجاد میشود که استفاده از این فرصتها برای همکاری با یکدیگر، باعث ایجاد اعتماد متقابل بین دو کشور و رفع تضادها در روابط دوجانبه خواهد شد.
منبع: دیپلمات
انتهای پیام/ تجارت و دیپلماسی