ابوالفضل ظهرهوند سفیر اسبق جمهوری اسلامی ایران در افغانستان در گفتگو با مسیر اقتصاد گفت: در خصوص موانع موجود در مقابل روابط تجارت خارجی ما با کشورهای شرق از جمله افغانستان و پاکستان میتوان به نبود زیرساختهای لازم، عدم سازماندهی لازم برای معرفی و انتقال ظرفیتهای کشور به این منطقه و ایجاد رابطه مبادلهای فعال بین ایران و این کشورها اشاره نمود.
خلأ دیپلماسی در توسعه تجارت با افغانستان و پاکستان
وی افزود: دیپلماسی اقتصادی قطعا باید در این حوزه فعالتر شود. مولفه دیگری که مهم است و باید مورد توجه قرار گیرد، نوع نگاه و رویکرد ما به روابط بلندمدت ما با این بخش از منطقه و نقشی است که آنها میتوانند در توسعه منطقه و توسعه ایران داشتهباشند در صورتی که ما طراحی درست را برای این منظور انجام دادهباشیم. و متقابلا نقشی که ما میتوانیم در توسعه این کشورها و در ایجاد ثبات در آنها داشته باشیم. این خلا کاملا محسوس است.
ظهرهوند ادامه داد: باید روزمرگی را از دستور کار خارج کنیم. یک مقدار هم باید صبر داشتهباشیم و در برخی موارد باید بتوانیم از سود کوتاه مدت خود عبور کنیم و به سود بلندمدت برسیم. نکته دیگر این است که تجار ما نیاز به یک سازماندهی دارند. یعنی دولت و سازمانهای دولتی قرار نیست که نقش متولی داشتهباشند اما این طور هم نیست که ما کلا مساله را رها کنیم و بعد بدون نظارتهای بعدی اجازه دهیم افراد به صورت مجزا و پراکنده کار کنند. نوعی مدیریت کلان تجاری در روابط این دو بخش ضروری است.
وی تصریح کرد: برگزاری همایش سالانه اقتصاد مقاومتی و پرداختن به موضوعی مثل تجارت منطقهای میتواند کمک کننده باشد؛ به شرطی که ما مفهوم مقاومت را درست تبیین کنیم و ببینیم که این تفکر مقاومت و فرهنگ مقاومت چه هست و چه نگاهی دارد به حوزههای مختلف اعم از اقتصاد، تجارت، سیاست، فرهنگ، روابط اجتماعی در منطقه و … . به این مساله باید به عنوان یک فرضیه و یک پیشران در سازماندهی نگاه کنیم.
اعتمادسازی و ایجاد امنیت پایدار در گرو توسعه روابط بینالملل و تجارت خارجی
وی با اشاره به این که در مساله فرهنگ مقاومت و اقتصاد مقاومتی کم کار شدهاست، گفت: ما مساله مقاومت را از انفعال باید جدا ببینیم. من جنبههای هویتی را در آن دخیل میبینم و از جنس اشتراک و همراستایی در تهدیدها و فرصتهای کشورهای منطقه میدانم. مقاومت، نوعی از بیداری است برای رسیدن به موقعیت استراتژیک مشترک، رسیدن به مدیریت استراتژیک، اراده استراتژیک، داشتن رویای مشترک و همسرنوشت دیدن یکدیگر. این را ما از این زاویه باید نگاه کنیم. واژهاش مقاومت است اما همان تفکر انقلاب است. همان اندیشه ایجاد تحول جمعی است. این را ما اگر بتوانیم درست ببینیم و زیرساخت هرنوع راهبردی را بر مبنای همین جهتگیری اتخاذ کنیم قطعا میتوانیم به دستاوردهای خوبی برسیم.
وی افزود: اعتمادسازی خواهد شد، امنیت پایدار در منطقه ایجاد خواهد شد. تهدیدهای مشترک و فرصتهای مشترک وجود خواهد داشت. این هاست که حتی میتواند مرزهای ما را بردارد. همان طور که در برخی مناطق اقتصادی اروپا یا آسیای دور مثل آسه آن رخ دادهاست. چرا این منطقه (غرب آسیا) این طور نباشد؟ در واقع زمانی میتوانیم مرزها را برداریم که این اشتراک در نگاه، اشتراک در تهدید، اشتراک در فرصت اتفاق بیفتد، همان چیزی که غربیها از آن بسیار نگرانند و از آن تحت عنوان نفوذ یاد میکنند. قطعا بدون داشتن نفوذ و بدون داشتن این اشتراکات نمیتوانیم به اهدافی که برای زندگی توسعه یافته و بهتر و شرایط پایدار اقتصادی وجود دارد دست پیدا کنیم.
ایران ناگزیر از همکاری امنیتی و تعامل اقتصادی با افغانستان و پاکستان
سفیر اسبق ایران در افغانستان گفت: کلا در منطقه شرق کشور یک واقعیت وجود دارد که سیاستها در این دو بخش (پاکستان و افغانستان) متاثر از مسائل امنیتی است. نکته دیگری که باید به آن توجه میشد و باید توجه بشود این است که بازیگران فرامنطقهای و حتی منطقهای منافع و ملاحظات امنیتی سیاسی خودشان را بر منافع ملی این کشورها ترجیح میدهند. این مسئولیت دستگاههای حکمرانی است در این کشورها که اولویت را به منافع ملی و به همکاری بدهند. نه ما و نه پاکستان امکان این که جایمان را در جغرافیا عوض کنیم نداریم. ما خوب یا بد کنار هم هستیم.
وی در پایان گفت: اگر بتوانیم با نگاه تفکر مقاومت و تعهد نسبت به منافع ملی خودمان مسیر همکاری را برویم دیگر این طور نمیشود که ما خط لوله گاز را تا لب مرز ببریم و بنا به ملاحظاتی که شاید کشورهایی که نه به منافع ما و نه به آینده ما توجه دارند، و نه به منافع مردم افغانستان و پاکستان این اتفاق دچار تغییر و مشکل شود. ما الآن شاهد هستیم که بعضیها شاید بر این کوس میزنند که شاید امنیت پاکستان در کاهش روابط با ایران یا در کاهش امنیت در افغانستان است. در حالی که تجربه این سه دهه نشان دادهاست که آنچه در افغانستان اتفاق میافتد و ناامنی که شکل میگیرد تاثیر مستقیمی روی پاکستان میگذارد. آنچه اگر در بلوچستان اتفاق میافتد در بلوچستان ما نیز خواهد بود. بنابراین هم راستایی هم در تهدید و هم در فرصت همان مولفههای کلیدی هستند که باید تنظیم کننده روابط فی ما بین ما و پاکستان باشند بیرون از ملاحظاتی که بازیگران منطقهای یا فرامنطقهای دارند.
انتهای پیام/ هفتمین همایش سالانه اقتصاد مقاومتی