مسیر اقتصاد/ از دیرباز شناخت نحوه عملکرد بانکها و نقشی که در اقتصاد ایفا میکنند، یک چالش بزرگ برای سیاستمداران و همچنین اقتصاددانان بوده است. سالهاست که در مورد نقش بانکها در اقتصاد، بحث بر سر این موضوع است که آیا بانکها واسطهگر مالی هستند یا به عنوان خالق پول عمل میکنند. این مسئله موجب شده است در طول دهه های اخیر نقش اصلی و عملکرد واقعی بانکها از دید بسیاری از سیاستمداران و مسئولین در همه کشورها پنهان بماند.
در خصوص عملکرد بانک ها در نظام مالی کشورها، دو نظریه اصلی وجود دارد. بر اساس نظریه اول، بانک ها صرفا واسطه وجوه هستند؛ به این معنی که منابع مالی را از سپردهگذاران دریافت میکنند و همان را به عنوان وام به دریافتکنندگان تسهیلات پرداخت میکنند. در این صورت تنها وظیفه بانک دریافت سپرده و پرداخت تسهیلات است و البته تا زمانی که سپردهای نباشد، بانک امکان پرداخت تسهیلات ندارد.
اما بر اساس نظریه دوم، بانکها یک نهاد با قدرت خلق پول هستند. بر اساس این نظریه بانکها میتوانند بدون نیاز به دریافت سپرده و از طریق خلق منابع مالی جدید، به اشخاص مد نظر خود تسهیلات پرداخت نمایند. در نظام بانکی مدرن، بانکها از قدرت خلق پول بسیار قابل توجهی برخوردارند؛ به طوری که نه میزان اسکناس و مسکوک موجود در جامعه و نه میزان پول خلق شده از سوی بانک مرکزی، تاثیری در محدود شدن قدرت خلق پول و تسهیلاتدهی بانکها ندارد.
مطالعات مختلفی نشان میدهد که نظریه واسطه وجوه بودن بانکها، با واقعیتهای حاکم بر اقتصاد کشورها سازگار نیست و در مقابل نظریه خلق پول بانکها به درستی پدیدههای به وقوع پیوسته در طول دهههای اخیر را توجیه میکند. در حالی که هنوز در کشور بانکها را به عنوان واسطهگر مالی میدانند و معتقدند که با اعمال نرخ سپرده قانونی میتوان از خلق پول بانکها جلوگیری کرد، اکثر کشورها نگاه خود را به مقولهی بانکداری به طور کلی تغییر دادهاند. این تغییر نگاه، میتواند تاثیر قابل توجهی بر سیاستگذاری بانکها داشته باشد.
برای خلق پول، بانکها به ذخایر نیاز دارند. این ذخایر میتواند از منابع مختلفی مانند ذخایر نزد بانک مرکزی، تسویهحسابهای بین بانکی و سپردههای مشتریان تامین شود. زمانی که بانکی بدون توجه به توان نقدینگی خود و جذب ذخایر کافی، به هر نرخ دلخواهی به سپردهگذاران سود پرداخت میکند، مشخص است که برای پرداخت تسهیلات، ذخیره کافی ندارد. در این صورت، بانک مجبور میشود از بانک مرکزی اضافه برداشت کند. این وضعیت را میتوان به این صورت تشبیه کرد که کسی چک بکشد، اما حساب بانکی آن به اندازه کافی پول نداشته باشد. در این صورت، بانک به جای فرد چک را پاس میکند و پول را پرداخت میکند.
اعطای تسهیلات، سرمایهگذاریها، خرید انواع داراییها، پرداخت سود سپرده و حتی پرداخت حقوق پرسنل، همگی خلق پول محسوب میشوند. همچنین، منابع بانکها، ذخایری هستند که برای خلق پول استفاده میشوند.
در دنیای امروز که پول بهصورت فیزیکی رد و بدل نمیشود و بهصورت الکترونیکی و با فشار یک دکمه از بانکی به بانک دیگر جابهجا میشود، برای جابهجایی پول بین بانکهای مختلف، تنها نیاز به ذخیره کافی نزد بانک مرکزی دارد تا بتواند عملیات تسویه را انجام دهد. به همین دلیل گفته میشود که بانک میتواند پول خلق کند و انواع دارایی را ایجاد کند و تا زمانی که آن پول از بانک خارج نشود، بانک نیازی به تامین ذخیره ندارد. شگردی که برخی از بانکها برای افزایش سرمایه خود استفاده میکنند، این است که وام میدهند و خودشان میگذارند به حساب سرمایه.
بنابراین برخلاف تصور سنتی، بانکها واسطه مالی نیستند، بلکه خالق پول هستند. البته هر بانکی میتواند وظایف مختلفی داشته باشد، مانند بانک تجاری، بانک سرمایهگذاری و غیره. در این راستا، بانکها میتوانند پول خلق کنند. بنابراین این تغییر نگاه، میتواند تاثیر قابل توجهی بر سیاستگذاری بانکها داشته باشد.
انتهای پیام/ پول و بانک