به گزارش مسیر اقتصاد به طور خلاصه، نرخ تورم مصرف کننده در یک اقتصاد از جمله آمریکا با ترکیبی از رشد عرضه پول و تغییرات قابل توجه در بهره وری یا فراوانی منابع ناشی میشود. دورههای وامدهی سریع بانکی یا کسریهای مالی بزرگ پولی (و در نتیجه رشد سریع عرضه پول) تمایل به ایجاد محیطهای تورمی دارند، در حالی که دورههای ریاضت مالی یا رویدادهای تعدیل هزینههای بخش خصوصی (و در نتیجه کاهش رشد عرضه پول یا انقباض آشکار عرضه پول) تمایل به ایجاد محیطهای ضد تورم یا کاهش تورم آشکار دارند.
بانکهای مرکزی تنها میتوانند زیرمجموعهای از علل تورم را تحت تأثیر قرار دهند. آنها می توانند، هرچند بسیار ناقص، بر میزان ایجاد اعتبار بخش خصوصی (وام دهی بانکی) تأثیر بگذارند. آنها می توانند قوانین خاصی را بر سیستم بانکی خود تحمیل کنند، اگرچه قدرت آنها برای انجام این کار نسبت به دولت بستگی به حوزه حاکمیتی مورد نظر دارد.
آنها میتوانند برای تامین کسریهای مالی دولت خود پول چاپ کنند (و در برخی زمینهها مجبور به این کار هستند)، یا میتوانند برای مدت کوتاهی با اجتناب از خرید اوراق قرضه یا حتی فروش برخی از اوراق قرضه موجود، برعکس این کار را انجام دهند. در برخی زمینهها، آنها اختیار کسب درآمد از وامهای مسکن یا اوراق قرضه و سهام شرکتها را دارند.
با لحاظ پیچیده تر دیدن مسائل، استقلال بانک مرکزی چیزی است که می تواند در زمان صلح وجود داشته باشد اما در زمان جنگ یا بحران به سرعت از بین می رود. استقلال بانک مرکزی در عمل به این معناست که یک رئیس جمهور نمی تواند رئیس بانک مرکزی را احضار کند و به او بگوید که درست قبل از انتخابات، نرخ بهره را کاهش دهد و دستکاری های آشکار دیگری انجام دهد.
با این حال، استقلال بانک مرکزی در طول بحرانهای واقعی به خوبی حفظ نمی شود. یک بانک مرکزی تقریباً همیشه کسب درآمد از کسری بودجه دولت را در طول جنگ یا بحران اوراق قرضه دولتی تسهیل می کند و حتی اگر به نحوی در برابر چنین چیزی مقاومت کند، می تواند توسط قانونگذاران مجبور به انجام این کار شود.
در سیستم مالی کنونی، بیشتر خلق پول به دلیل ترکیبی از کسریهای مالی و وامدهی بانکی اتفاق میافتد و میزان این دو منبع نسبت به یکدیگر در طول زمان تغییر میکند.
در دورههای تورمی دهههای ۱۹۴۰ و ۲۰۲۰، بیشتر رشد عرضه پول ناشی از کسریهای مالی (به ترتیب مربوط به جنگ و محرک همهگیری کرونا) بود. در دهه ۱۹۷۰، بیشتر رشد عرضه پول ناشی از وامهای بانکی بود. بسیاری از تحلیلگران در حالی که ناآگاهانه و بسیار متفاوت به دلایل یا منابع تورم اشاره می کنند، گیج می شوند و در مورد نحوه مبارزه با تورم راهکارهای متفاوتی ارائه میدهند.
این نمودار میانگین چرخشی ۳ ساله کسری مالی ایالات متحده (خط آبی)، وام های بانکی جدید (خط نارنجی) و رشد گسترده عرضه پول (خط خاکستری) را به عنوان درصدی از تولید ناخالص داخلی از سال ۱۹۱۳ نشان می دهد:
این نمودار حجم گسترده پول[۱] و تغییرات CPI را در طول دوره های ۵ ساله از سال ۱۸۷۵ نشان می دهد:
این نمودار تاریخ کلی سیاست مالی و پولی ایالات متحده را از سال ۱۹۲۰ نشان می دهد:
در حال حاضر، جروم پاول رئیس فدرال رزرو، با تورم دهه ۲۰۲۰ (که تورم مبتنی بر کسریهای مالی و بودجهای در محیط بدهی عمومی بالا است) همانند تورم دهه ۱۹۷۰ (که تورم مبتنی بر وام در محیطی با بدهی عمومی پایین بود) رفتار میکند. او به شدت نرخ بهره را افزایش داد تا سعی کند وامهای بانکی را سرکوب کند، حتی اگر وام بانکی دلیل تورم در این چرخه نباشد. این کار بسته به نحوه عملکرد برخی عوامل، میتواند منجر به برخی از نتایج غیرقابل انتظار شود.
منبع: پایگاه تحلیلی لین آلدن
پینوشت:
[۱] پول گسترده مقوله ای برای اندازه گیری مقدار پول در گردش در یک اقتصاد است. این روش به عنوان فراگیرترین روش محاسبه عرضه پول یک کشور معین تعریف می شود و شامل پول به همراه سایر دارایی ها می شود که می تواند به راحتی به پول نقد برای خرید کالا و خدمات تبدیل شود.
انتهای پیام/ پول و بانک