به گزارش مسیر اقتصاد تحولات پس از سال ۲۰۲۲ انگیزهای جدی در میان اعضای بریکس ایجاد کرد تا یک معماری جدید مالی و ارزی جهانی بنا کنند؛ معماریای که کاملاً مستقل از نظام دلاری آمریکا باشد. در برتون وودز، «جان مینارد کینز» ایده ایجاد یک ارز فراملی شناور جهانی با نام «بانکور» را مطرح کرد که قرار بود از طریق «اتحادیه تسویه بینالمللی» مدیریت شود. اما بسیاری از کشورها از جمله ایالات متحده با این طرح مخالفت کردند. پرسش اصلی این بود: چه کسی باید این «بانکور» و «اتحادیه تسویه بینالمللی» را مدیریت کند؟ و اگر این مدیریت دچار خطا شد، چگونه جایگزین خواهد شد؟
طی هزاران سال، تنها چیزی که بهعنوان پول در سراسر جهان مورد قبول قرار گرفت، فلزات گرانبها بود و از دهه ۱۸۷۰ به بعد، تنها طلا نقش پول جهانی را ایفا کرد. حتی سازوکار برتون وودز نیز بر پایه طلا بنا شده بود. کینز گفته بود: «تنها تضمین کافی برای حفظ ارزش ثابت و یکنواخت پول کاغذی، قابلیت تبدیل آن به طلا است؛ یعنی باثباتترین و تنها ارز جهانی.»
اعضای بریکس نیز در مباحث اخیر خود به نتیجهای مشابه رسیدند. پیشنهادهای مطرحشده شامل یک ارز شناور فراملی یا سبدی متشکل از ارزهای ملی اعضای بریکس بود. اما این ارزها از جمله روبل روسیه، رئال برزیل، روپیه هند و رَند آفریقای جنوبی، سابقهای ضعیف و همراه با نوسان داشتهاند و هیچکس علاقهمند نبود ارزش داراییهای خود را به مجموعهای از ارزهای پرریسک گره بزند. این ارزها برخلاف طلا «کمنوسان و جهانی» نیستند. بنابراین، همانند برتون وودز، تنها نقطه توافق همگانی، طلا بود.
تبدیل طلا به پول فیزیکی در معاملات
در دهههای ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰، هیچکس برای انجام هر معاملهای طلا را جابهجا نمیکرد. سازوکار برتون وودز در عمل از دلار آمریکا، که به قیمت ۳۵ دلار برای هر اونس به طلا وابسته بود، بهعنوان «ارز فراملی» استفاده میکرد. کسبوکارهای جهانی از سیستم بانکی پیشرفته آمریکا و بانک مرکزی آن بهره میبردند. با این تفاوت که ارزش پایه پول به طلا گره خورده بود.
مثلاً اگر یک شرکت میخواست از عربستان نفت بخرد، پول را به حساب جاری شرکت نفتی عربستان (که آن زمان یکی از «هفت خواهران» بود و امروز آرامکوست) واریز میکرد. این حساب ممکن بود در «سیتیبنک» یا «دویچهبانک» باشد. هیچ طلایی جابهجا نمیشد، اما ارزش ارز مورد استفاده به طلا متصل بود.
شرکت آرامکو سپس از این پول برای پرداخت حقوق، خرید تجهیزات یا توزیع سود میان سهامداران استفاده میکرد. برخی سهامداران شاید اوراق خزانه آمریکا میخریدند یا خودروهای لوکس یا در صندوقهای سرمایهگذاری خصوصی سرمایهگذاری میکردند. تعداد اندکی نیز ممکن بود طلا خریداری کرده و در خزانههای امن ریاض نگهداری کنند؛ و تنها در این مرحله بود که طلا واقعاً جابهجا میشد.
این شیوه از قرن هجدهم و نوزدهم تاکنون مبنای نظام مالی جهانی بوده است. حتی هنگامی که بریتانیا در دهه ۱۸۶۰ از هند و مصر پنبه خریداری میکرد، هیچوقت کشتیهای حامل سکه طلا با خود نمیبرد. این معاملات از طریق بانکهای لندن و شعب آنها در قاهره و دهلی انجام میشد.
بریکس و شبکه جدید خزانههای طلا
امروز بهویژه چین در حال ساخت شبکهای از خزانههای طلا در سراسر جهان است تا بخشی از یک نظام «تسویه مبتنی بر طلا» باشد. هرچند اطلاعات کامل در دست نیست، اما بهنظر میرسد برخی طراحان این نظام تصور میکنند در آینده، «تسویه طلا» باید بهمعنای واقعی جابهجایی فیزیکی شمشهای طلا در هنگام هر پرداخت باشد.
اما این همان سازوکاری است که حدود ۳۰۰ سال پیش منسوخ شد؛ زیرا بشر سیستمهای بهتر، سریعتر و امنتر طراحی کرده است. ایجاد شبکهای قابل اعتماد از خزانههای طلا میان اعضای بریکس اقدامی مفید است. اما ۹۹٫۹۹۹۹ درصد تراکنشها باید از طریق نظام بانکی یا گزینههای جدیدتر مانند استیبلکوینهای مبتنی بر طلا انجام شود.
بریکس باید ساختارهای تسویه واقعی جهان را مطالعه کند
دولتهای بریکس باید سیستمهای واقعی پرداخت و تسویه بینالمللی را که در سال ۱۹۱۰ وجود داشتند بررسی کنند. خوشبختانه یک منبع ارزشمند نیز داریم: «گزارش کمیسیون پولی سنای آمریکا در سال ۱۹۱۰» که برای تدوین «قانون فدرال رزرو» در سال ۱۹۱۳ تهیه شده بود.
این مجموعه شامل بیش از بیست جلد است و موضوعاتی مانند «بانک فرانسه و نقش آن در اعتبار ملی و بینالمللی»، «بانکداری در روسیه، اتریش-مجارستان، هلند و ژاپن» و «روشها و تجربیات اتاق پایاپای» را بررسی میکند. با وجود عناوین سنگین، گزارشها بهدلیل اینکه توسط کارشناسان عملی حوزه بانکداری نوشته شدهاند، نه اقتصاددانان دانشگاهی، بسیار قابلفهم و کاربردی هستند.
ما امروز نباید مؤسسات سال ۱۹۱۰ را کپی کنیم. اما بهطور قطع به سیستمی نیاز داریم که بسیار پیشرفتهتر، کارآمدتر و متناسب با عصر کنونی باشد؛ نه یک نظام «تسویه طلایی» بر پایه تصاویری رمانتیک از قرون وسطی.
منبع: فوربس
انتهای پیام/ تجارت و دیپلماسی

